اهمیت تجدید سبک گاه به گاه برای پسران

بالاخره اتفاق افتاد. من موهامو کوتاه کردم

شما بچه هایی که من را در توییتر و اینستاگرام دنبال می کنید، هفته گذشته دیدید که من عصبی روی صندلی آرایشگر در Vidal Sassoon اینجا در نیویورک نشسته بودم.

من به یک تغییر اساسی در سبکم نیاز داشتم و این شد وای زمان گذشته برای کوتاه کردن مو

حالا، من نمی دانم که آیا این برای بچه ها یکسان است، اما من احساسات و عواطف زیادی در موهایم پیچیده شده است.

تا حدود دوازده سالگی من یک کاسه کامل برش داشتم.

به لطف همگرایی عجیب و غریبی از ژیمناستیک و تمرینات شدید ژیمناستیک، به این نتیجه رسیدم که موهای کوتاه بهترین راه است تا آنطور که به مادرم می‌گویم «نباید با آن‌ها زحمت بکشم». فقط چند دهه از مری لو رتن گذشته.

من تا حدود کلاس ششم با خوشحالی با مدل موی کاملاً پسرانه‌ام کنار می‌رفتم، زمانی که – کاملاً واضح – متوجه شدم که یک دختر هستم. و در آن یک پسر زیبا، دختر دیوانه.

با نگاهی به اطراف به همه دختران محبوب کلاسم، متوجه شدم که، خخ، هیچکدام از آنها برش کاسه ای نداشتند (اوه، اتفاقا، این باید واضح باشد، اما من دختر محبوبی در کلاس ابتدایی نبودم. من آن غریبه بودم که لاک‌پشت‌های نینجا را در تعطیلات با دوست صمیمی‌اش که یک پسر بود بازی کرد، که فقط انجام نشد.)

بنابراین تصمیم گرفتم تغییری ایجاد کنم. یکی از بزرگاش. من شروع به رشد کردن موهایم کردم و تا تولد 13 سالگی، موهای بلندی داشتم که به صورت لنگی در اطراف صورت و پشتم آویزان بودند.

در آن زمان، ژیمناستیک را رها کرده بودم (قدم را به حدی رسانده بودم که نمی توانستم به مری لو برسم، حتی اگر می خواستم… که نمی خواستم) و شیرجه را شروع کردم. خیس کردن موهایم در استخر و دیدن خط مستقیم بریده شده روی پشتم برایم جالب بود. بدون لایه، بدون شکل، فقط موهای بلند. من از راه دیگر خیلی دور شده بودم من الان دختری بودم با موهای بلند.

وقتی در 18 سالگی به شهر نیویورک نقل مکان کردم، همه در آرایشگاهی که در آن کار می کردم سعی کردند من را متقاعد کنند که آن را کوتاه کنم – چتری بگیرم، آن را به شکل باب برش بزنم. اما نمی‌توانستم تکان بخورم. فکر کردم: «موهای بلند همان چیزی است که زیباست». “این چیزی است که پسرها در مورد دختران دوست دارند.”

مهم نیست که تا آن نقطه، من هرگز در زندگی دوست پسر نداشتم، در ذهنم این بود که:

موهای بلند = دخترانه = زیبا.

وقتی بچه پسر بودم یک کاسه بریده بودم. برای پذیرفتن زنانگی ام، می دانستم که باید موهای بلند داشته باشم. حداقل، این همان چیزی است که مگان 13 ساله فکر می کرد، و برخی از چیزهایی که در آن سن به ذهن ما می رسد، به طرز مضحکی سخت است که از دستشان برسیم.

سپس چند سال پیش، پس از یک جدایی بد که مصادف با یک چهارم بحران زندگی بود که باعث شد شغل، دوستان، و تقریباً هر چیز دیگری را که در دهه بیست زندگی‌ام می‌توان زیر سؤال برد، دوباره ارزیابی کنم، تصمیم گرفتم کاری جدی انجام دهم – تمام موهایم را کوتاه کنم. خاموش کنید یا آن را رنگ کنید.

رنگش کردم

طلایی.

وحشتناک به نظر می رسید.

بلافاصله، من شروع به رشد دوباره آن کردم. خوشبختانه، دوره رشد من با یک روند “ombre” در مو مصادف شد که در آن رنگ دو رنگی که در آفتاب سفید به نظر می رسد واقعاً باسن بود. بنابراین ناخواسته، من جلوتر از روند بیرون آمدم.

اما نکته ای که در مورد موهای رنگ شده وجود دارد – آسیب دیده است. مثل، واقعا واقعا آسیب دیده.

هر چه موهایم بلندتر می‌شد، گره‌ها بیشتر می‌شد. حتی نمی‌توانستم با موهای ریخته شده دم اسبی بخوابم بدون اینکه از خواب بیدار شوم و در پشت گردنم انبوهی از شکم‌های بزرگ شکل گرفته است.

ده دقیقه طول کشید تا موهایم را برس بزنم حتی قبل از اینکه بتوانم زیر دوش بروم تا با یک خرخر بزرگ روی سرم نشوم.

میدونستم باید قطعش کنم اما همچنین می‌دانستم که بسیاری از احساسات عجیب و غریب در مورد زنانگی من (به دلیل عدم استفاده از یک اصطلاح ساده) در موهایم پیچیده شده است. این یک پتوی امنیتی است که مدام روی سرم می‌کشند.

زمان تجدید سبک فرا رسیده بود.

بنابراین این همان چیزی است که من با آن روی صندلی سالن رفتم. لیزای بیچاره در ساسون باید یک استایلیست و کوچک می بود. خوشبختانه، او به چالش رسید. او اعصاب من را درک می کرد، اما – باهوش – به من زمان زیادی نمی داد تا قبل از اینکه دست به خرد کردن بزنم، درباره آن فکر کنم.

نتیجه؟

موهایی که واقعاً می‌توانم انگشتانم را از بین ببرم، و بیشتر از آنچه در سال‌های گذشته داشتم، «مدل» دارند.

تیم Style Girlfriend آماده است تا با ایجاد طرح خرید شخصی به شما کمک کند کمد لباس خود را تازه یا راه اندازی مجدد کنید (و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید!).