اینجا در Style Girlfriend، ما در مورد اینکه مردان چه کارهایی را بهتر می توانند انجام دهند در مورد استایل زیاد صحبت می کنیم. همانطور که در اینجا، به معنای واقعی کلمه این چیزی است که ما در مورد آن هستیم – به اشتراک گذاشتن عکس زنانه در مورد اینکه چطور می توانید بهترین ظاهر خود را داشته باشید، بهترین احساس خود را داشته باشید و (بله) عمل کنید بهترین عملکردتان.
اما این بدان معنا نیست که من همه چیز را فهمیده ام. دور از آن! در جوانی من یک مرحله بسیار ناگوار کاسه برش وجود داشت (که حدوداً پنج سال طول کشید) و زمانی که من به سبک لباس های ورزشی مخملی رفتم.
من همچنین دیدگاههای جزمی خود را در مورد مد و قوانین مربوط به لباس پوشیدن و یا نپوشیدن یک نفر حفظ کردهام. و شما می دانید که من در مورد کلمه “باید” چه احساسی دارم (psst، اگر ندارید، اینجا را کلیک کنید). ظاهر نه چندان عالی
بنابراین به نظر میرسد که هر از گاهی بزرگوار باشید و اعتراف کنید که من هم در این راه چیزهایی را از شما بچهها یاد گرفتهام.
در زیر، درس هایی را که در مورد استایل از مردان زندگی ام آموخته ام را بررسی کنید…
آنچه در مورد استایل از پدرم آموختم:
… باور به تکامل سبک.
پدرم در زندگی چیزهای زیادی به من داده است. خانه دو والدینی با حیاط خلوت بزرگ، تحصیلات دانشگاهی بدون بدهی…اما چیزهای مهم نیز. مانند تیشرت گروه موسیقی راد دانشگاه ویسکانسین که رنگ قرمز کمرنگی دارد، کمربندی که نمیدانم چگونه به آن میآید، اما کاملاً روی باسنم مینشیند، و یک دستمال قدیمی که به عنوان پیشانی بند استفاده میکنم.
او همچنین حس ماجراجویی را در مورد سبک به من القا کرده است. در دوران راهنمایی، پدرم یک قلابی چاق بود (حرف های او نه من) که بهترین دوستش کتابدار مدرسه بود. تا زمانی که به دانشگاه رسید، او یک نوازنده تیوبای هیپی بود – از این رو تی بند – با شلوار جین گشاد و پارچه شبنم. در تمام عکسهای کودک من، او سبیلهای کودک آزاری دارد.
حالا، مرد چوگان های رنگارنگ و چهارخانه های ظریف را تکان می دهد. شش دهه است و هنوز در حال تکامل است.
تکامل سبک او یادآور خوبی است که لازم نیست یک کمد لباس را انتخاب کنید و تمام زندگی خود را به آن بچسبانید. اشکالی ندارد که روندها را امتحان کنید. اشکالی ندارد که همه چیز را بدون دلیلی بهتر از آنچه می خواهید تغییر دهید. آزمایش کنید! از منطقه امن ات فاصله بگیر!
اما شاید … از سبیل صرف نظر کنید.
آنچه در مورد سبک از اولین علاقه ام آموختم:
… برای برداشتن پرده های مد.
به گفته فیس بوک، دوستدار مدرسه راهنمایی من اکنون در پورتلند زندگی می کند، بنابراین او احتمالاً بیش از حد مشغول نوشیدن قهوه، یا شاید کار در یک قهوه خانه است (او هرگز انگیزه زیادی برای نمرات نداشت) تا در اینجا درباره استایل مردانه بخواند.
اما اگر نه… سلام! آن زمانی را که بیرون از خانه من بوسیدیم را یادت هست؟ که عالی بود.
من این مرد را به خاطر باز کردن چشمانم به این واقعیت که «باحال» به نظر میرسد تنها یک چیز را معنی نمیکند، با علاقه به یاد خواهم آورد. همه پسران دیگر در کلاس هفتم من لباس سر تا پا پوشیده بودند و یک ژاکت استارتر پوشیده بودند، در حالی که او ظاهر اسکیت باز را به خود جلب کرد. من تحت تأثیر قرار گرفتم که او جمعیت را دنبال نکرد.
بهعنوان کسی که به شدت میخواست مانند دختران «باحال» لباس بپوشد، این درس خوبی برای من بود (که هنوز هم باید هر چند وقت یکبار دوباره یاد بگیرم) که حس استایل به معنای پوشیدن لباسهایی نیست که همه بپوشند. دیگری دارد. این در مورد یافتن چیزی است که با پوشیدن آن احساس اطمینان بیشتری می کنید.
آنچه در مورد سبک از برادرم آموختم:
…این که بچه ها در هر اندازه ممکن است در مورد لباس سخت باشند!
وقتی با برادرم که خیلی لاغر است به خرید میروم، میبینم که پیدا کردن یک شلوار جین مناسب برای او چقدر دشوار است.
برخی از برندها تصور میکنند که او هنوز در یک گروه است و میخواهد با شلوارهای تنگ روی صحنه برود، در حالی که بقیه چیزهای “لاغر متناسب” روی او شنا میکنند.
او به من فهماند که ما به یک انقلاب در سایزبندی لباس مردانه نیاز داریم. درست به اندازه! درست به اندازه! اتحاد. اتصال! اتحاد. اتصال!
اگر تا به حال احساس کردهاید که تنها فردی هستید که لباسها هرگز برای او جا نمیشوند، بدانید که من شما را میبینم. و درد تو را حس میکنم
چیزی که از استایل از یک دوست پسر قدیمی یاد گرفتم:
…این لباس پوشیدن مانند یک “حرفه ای” می تواند میلیون ها چیز متفاوت داشته باشد.
بهعنوان هنرمندی که سالها برای رسیدن به جایی که بود تلاش کرده بود، این دوست پسر قدیمی رئیس بود، اما نیازی به لباس پوشیدن مانند یک دفتر معمولی گوشهای احساس نمیکرد.
او پوشیده بود شلوارهای کامو و ژاکت های کلاه دار در جلسات کاری و برای من دوباره تعریف کرد که یک لباس کار قابل قبول چگونه می تواند باشد.
اکنون که در صدر زنجیره غذایی کارآفرینی خودم هستم، از این درس قدردانی بیشتری می کنم. چون با وجود اینکه اغلب شلوار کامو نمی پوشم، دوست دارم اگر بخواهم، می توانم.
آنچه در مورد سبک از برادر شوهرم آموختم:
…تا هرگز در یونیفرم نکوبید.
برادر شوهرم در زمینه مشاوره فناوری اطلاعات کار می کند و به پیراهن های بدون چروک و شلوارهای فنی تکیه می کند تا برنامه سفر هفتگی خود را در محل انجام دهد. او دوست دارد بداند که کمد لباس کوچک اما قدرتمندش به او کمک میکند تا هر روز کاری را به بهترین شکل ظاهر و احساس کند.
نکته بزرگتر؟ اشکالی ندارد که گاهی اوقات همه چیز آسان باشد!
اینجا در SG HQ، ما عاشق یک یونیفرم هستیم و فکر میکنیم اگر تصمیم گرفتهاید به سلیقه تیم ما اعتماد دارید، اگر از انتخابهای ما خرید کنید، یا ظاهری سر تا پا را بر اساس الهام از لباسهایی که در اینجا میبینید، بسازید، اشکالی ندارد.
برخی از مردم عاشق فرآیند کشف در مورد لباس هستند. اگر این کار را نکنید، اشکالی ندارد. همین که بخواهی تلاش کنی کافی است.
آنچه در مورد سبک از بهترین دوست پسرم آموختم:
… این سبک بسیار بیشتر از لباس است.
قدردانی او از طراحی خوب به دوچرخه، میز، ظروف آشپزخانه، موسیقی و مشارکت مدنی گسترش می یابد. من دوست دارم که او اینقدر مشتاق است که تمام جنبه های زندگی خود را زیبا و کارآمد و هوشمند کند.
من زندگی با چنین نیتی را هدفی شایسته می دانم.