آیا زندگی منصفانه است یا ناعادلانه؟

من از کلمه “بی انصافی” خسته شدم. زندگی عادلانه است یا ناعادلانه؟

اگر وضعیتی ناعادلانه باشد، وحشتناک است. غیر اخلاقی؟ چطور می تونم کمک کنم؟

اما وقتی نزد من می آیی و شکایت می کنی که در حال حاضر مخمصه ات است غیر منصفانه? این بی انصافی است که این دختری که دوستش دارم، من را دوست ندارد.» این ناعادلانه است که الکس از بازاریابی قبل از من ارتقا پیدا کرده است. خوب، من نمی توانم خیلی همدردی کنم زیرا آن استدلال را چندان قانع کننده نمی دانم. به همین دلیل من در تلاشم تا هر دو کلمه را از دایره لغاتم ممنوع کنم.

ممنوع کردن کلمات؟ شرط می بندی.

این اولین باری نیست که برای حذف کلمات از دایره لغاتم کار می کنم. من تلاش كردن دیگر جملاتی مانند «همه می‌دانند به جز من چگونه این کار را انجام دهند» نگویید، زیرا آ) این احتمالاً واقعاً همه نیست، و ب) قرار دادن من در مقابل دنیا باعث می شود هر نتیجه ای که می خواهم، کاری غیرقابل انجام به نظر برسد.

این به این معنا نیست که گفتن موارد فوق بی ادبانه یا مشکل ساز است. بلکه این است که اجازه دادن به خودم در این نوع صحبت ها بی فایده است.

بسیار شبیه به استفاده از کلمه “ناعادلانه”.

من متوجه شده ام که این کلمه تا حد زیادی در واژگان نسبتاً محدود رئیس جمهور فعلی تأثیرگذار است. برای او همه چیز ناعادلانه است. تحقیقات کنونی که در آن او به عنوان یک همدستی غیرقانونی درگیر شده است “ناعادلانه” است. اتهامات موثق آزار جنسی که با این وجود نتوانست نامزد دیوان عالی را از مسیر او منحرف کند، “ناعادلانه” بود. وزنی که او به دلیل خوردن مثل سطل زباله بر وسط بدن خود حمل می کند و جامعه دیکته می کند که او نمی تواند با دخترش قرار بگذارد؟ غیر منصفانه.

میدونی صداش برای من چیه؟ صدایش شبیه ناله می شود.

به نظر کودکی می آید که از اینکه برادر بزرگترش هنگام صبحانه بیشتر از او آب سیب در فنجانش خورده شکایت می کند. مانند نمک وروکا که خواستار یک میانبر برای کارخانه شکلات سازی ویلی ونکا است.

متأسفانه، امروزه متوجه افراد بالغ زیادی شده ام که دقیقاً شبیه او هستند. و من کاملاً اعتراف می کنم که متوجه شده ام که دچار همان عادت بد شده ام.

من شکایت کرده ام که کارآفرینان دیگر دارای بالشتک صندوق امانی هستند که من ندارم. اینکه موهایم برای چتری خیلی خوب است. اینکه من نمی‌توانم هر روز پیتزا بخورم اگر بخواهم هنوز در شلوار جینم جا بیفتم.

حدس بزن چی شده؟ زندگی عادلانه نیست. اما موضوع اینجاست:

گاهی اوقات، زندگی به نفع شما ناعادلانه است و هیچ کس از این موضوع شکایت نمی کند.

چطور می شود که رئیس جمهور به جای کشاورزان درگیر در آیداهو، یا از مادری مجرد در شهر شیکاگو، از یک غول املاک و مستغلات به دنیا آمد؟

این چرخش چرخ رولت جهان بسیار ناعادلانه است به نفع او، اما من هرگز نشنیده ام که او چنین بگوید.

بیایید اینجا با رئیس جمهور بمانیم (به هر حال تا زمانی که او استیضاح نشود). به عنوان یک مرد سفیدپوست در آمریکا که در ثروتی هنگفت متولد شده است، تعداد تقریباً نامحدودی از مزایای او وجود دارد که دریافت کننده منفعل آنها بود که دیگران از آن بهره مند نبودند – نمی توانستند – از آنها بهره مند شوند. ورود تضمینی و شهریه برای بهترین مدارس. یک صندوق امانی ورشکستگی های چندگانه نجات یافته

برای من هم همینطوره آیا این “بی انصافی” است که در خانواده ای با درآمد دوگانه به دنیا آمدم که در آن کالج نه تنها تشویق می شد بلکه انتظار می رفت؟ اینکه من به عنوان یک زن سفیدپوست گاهی از جامعه مردسالار بهره می برم؟ یا اینکه من الاغی دارم که دست از کار نمی کشد؟ مطمئناً، اما من را در حال غر زدن در مورد هیچ یک از آنها نخواهید گرفت.

موضوع اینجاست، من مزیت های کسی را تقصیر نمی کنم. فقط آرزو می کنم که آنها تأثیر خود را به همان اندازه که تأثیرات معایب خود را می سنجند. اگر همه ما می توانستیم در مورد جایی که زندگی ناعادلانه بوده است کمی صادق تر باشیم در جهت ما، من فکر می کنم که همه ما نسبت به زمانی که از طرف دیگر ناعادلانه باشد کمی متواضع تر باشیم.

این “بی انصافی” نیست که رئیس جمهور به همان شکلی ثروتمند به دنیا آمده است.

فقط هست.

به من بگو:

نظر شما در مورد کلمه “ناعادلانه” چیست؟

>> کلمات دیگری را که من از دایره لغاتم ممنوع کرده ام را اینجا ببینید

(تصویر: پوشک)