آخرین خرید شما چه بود؟ – دوست دختر سبک

نام من مگان است و آخرین خرید فوری من در یک فروش نمونه بود. دیروز.

…خوب، باشه، می دانم که برخی از مردم با خرید مشکل جدی دارند، و من قصد ندارم آن را ساده جلوه دهم. من مشکلی ندارم. در هر صورت، احتمالاً کمد لباسم را اغلب به اندازه کافی تازه نمی کنم، و با تکیه بر چند کالای اصلی که صدها روش مختلف می پوشم. بنابراین وقتی کارت اعتباری خود را برای خرید لباس (یا کفش یا لوازم جانبی…) می گیرم، معمولاً احساس می کنم مقداری پشیمانی فوری، مهم نیست که این خرید چقدر عالی باشد.

بنابراین، من کنجکاو هستم که نظر شما را در مورد خریدهای ناگهانی انجام دهید. چه زمانی درست شد و چگونه از خرید ناگهانی خودداری کنید در حالی که آن قطعه در کمد شما نیست.

برای من، همه چیز به اندازه کافی معصومانه شروع شد. دوستی در یک برند لباس کار می کند که من به اندازه کافی آن را دوست دارم، اگرچه به نظر می رسد لباس ها هرگز آنقدر به من نمی آیند، اما زمانی که او قول داد “تخفیفات فراوان” (نه نقل قول دقیق، اما شما ایده را دریافت کنید) در یک دوست خصوصی و فروش خانوادگی فکر کردم، حتما چرا که نه؟

وقتی رسیدم، از آن طرف اتاق مرا دید و دست تکان داد. “اوه، وقتی این را قبلا دیدم به تو فکر کردم!” او با هیجان به من گفت و من را با عجله به سمت میزی که چه کسی می داند پر شده بود برد و یک بسته کوچک و ابریشمی را بیرون آورد. آن را بالا گرفت و یک دامن کمر بلند باز شد. طرحی فیروزه ای، آبی، سیاه و سفید داشت و کمی به نظر می رسید مردان دیوانه-مثلا… یا شاید دوست داشته باشند روی آن بنشینند مردان دیوانه.

“آیا این برای شما مناسب است؟” او با هیجان پرسید.

دامن طرح دار
دیدن؟ نه کاملا من

خوب بگذار ببینیم.

من آن را در مورد لباسی که می پوشیدم بالا انداختم – فروش نمونه معمولاً محیط مناسبی برای اتاق مناسب نیست – و … بله. مناسب است. لااقل روی شلواری که من به تن داشتم (یک هفته کوتاه بود.. من را قضاوت نکنید) دکمه هایش را چسباند.

آیا هیچ ایده ای داشتم که با این دامن چه بپوشم؟ خیر آیا من به خصوص به طرح رنگ اهمیت دادم؟ مه اما خیلی ارزان بود! و دوستم به طور خاص به من فکر کرد تا صاحب جدید آن شوم! و … و بنابراین من آن را خریدم.

به خانه برگشتم، به کمدم خیره شدم، دامن را چنگ زدم و به دنبال یک تاپ – هر تاپ – برای جفت شدن با آن بودم. چند گزینه برای امتحان پیدا کردم، اما آنها احساس پشیمانی خریدار را که امروز صبح با آن از خواب بیدار شدم، از بین نبردند.

آیا هیچ یک از این خریدهای فوری را در کمد خود دارید؟

لباس هایی که خریدی «فقط به این دلیل؟» چون در فروش بود؟ چون فکر می کردی دیگر فرصت نخواهی داشت؟ چون فروشگاه در حال بسته شدن بود و باید چیزی می خرید؟

به من بگو: از آن زمان آن را پوشیده ای؟ یا پشت کمدتان مچاله شده است، اما نمی توانید خودتان را مجبور به خلاص شدن از شر آن کنید؟

قفسه ترخیص کالا می تواند یک منطقه خرید ضربه مغناطیسی خاص باشد. آن چینی‌های خاکی با چین‌هایی که – پس از برداشتن از چراغ‌های درخشان اتاق رخت‌کن – کاملاً ناخوشایند به نظر می‌رسند. ژاکتی که مثل یک رویا می‌ماند…به رنگ سبز لوبیایی عجیب و غریب و هنوز برچسب‌هایش را برنداشته‌اید.

البته خریدهای فوری نیز می تواند عالی باشد.

ژاکت چرمی که طرف مقابلتان شما را تحت فشار قرار داد تا در تعطیلات در میلان بخرید که اکنون کاملاً شکست خورده است و باعث می شود در ثانیه ای که می پوشید احساس کنید مانند Fonz هستید. آن تی شرت کنسرتی که ده سال پیش برداشتی و اکنون کاملاً جا می‌شود و به اندازه کافی رنگ و رو رفته است.

من شخصاً دامن های بی رنگ را می گیرم با کت های چرمی هر کالایی که به کمد خود اضافه می کنیم، و حتی آنهایی که در نهایت به Goodwill اهدا می کنیم، در همان شرایطی که وارد شده است، چیزی در مورد سبک شخصی ما به ما می آموزد و امیدواریم رفتار خرید ما را تقویت کند.

به من بگو:

آخرین چیزی که خریدید “فقط به خاطر” چیست؟